
+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 23:17 توسط مامان سمانه و بابا پیام
|
شاین جون امروز رفته بود مطب بابایی احمد و کلییییییییییییی شیطونی کرد.

من اینجا از خاطرات خوش بارداری و تولد و بزرگ شدن کودکم خواهم نوشت تا یادم نرود که خداوند چه هدیه ای را بر من ارزانی داشته .از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم که فرزندسالم و صالحی به من و همه خانواده های ایرانی عطا کند .