این قلبهای مامان گیتی وقتی که ما میریم منزلشون از تو کابینت در میانووووو این میشه نتیجش

و بالاخره مامانی گیتی جون یک تصمیمی گرفت که در عکس پایین میبینین.

+ نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 21:26 توسط مامان سمانه و بابا پیام
|
من اینجا از خاطرات خوش بارداری و تولد و بزرگ شدن کودکم خواهم نوشت تا یادم نرود که خداوند چه هدیه ای را بر من ارزانی داشته .از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم که فرزندسالم و صالحی به من و همه خانواده های ایرانی عطا کند .