سلام دوستان خوبم بعد از مدتهاااااااااااااااااا بالاخره ما اومدیم آخه مامیم دیگه سر کار نمیره و اهم خانه هستیم و مامیم فرصت نمی کنه بیاد زیاد اما همیشه بیادتونمپیم
+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 16:1 توسط مامان سمانه و بابا پیام
|
من اینجا از خاطرات خوش بارداری و تولد و بزرگ شدن کودکم خواهم نوشت تا یادم نرود که خداوند چه هدیه ای را بر من ارزانی داشته .از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم که فرزندسالم و صالحی به من و همه خانواده های ایرانی عطا کند .